صفحات

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

تراژدي گوني بافي اورميه

اورمو ايشچيلري :كارگران در آزربايجان و بخصوص در شهر اورميه روزهاي بس سختي را پشت سر مي گذارند. آنها را هراس بزرگي در برگرفته است . هراس از لباس عیدانه فرزند، هراس از آجیل چهارشنبه سوری، هراس از اسکناس‌های تا نشده لحظه تحویل سال، هراس از جایزه نمره بیست، هراس از میهمان سرزده‌ای که آنی دق‌الباب کند، هراس از قبض آب و برق و کرایه تاکسی، هراس از رسیدن موعد پرداخت اجاره خانه، هراس از نگاه حسرت‌بار همسر و فرزند، هراس ازحق ویزیت پزشک همچنین هزاران هزار هراسی که  در ظرف جملات و ذهن کم تجربه من به هیچ عنوان نمی‌گنجد ولی  هر یک از این دلهره ها و اضطراب‌ها جزء لاینفک زندگی سراسر درد و رنج  هر کارگر، کارگرزاده و کارگر پروری است که با گسترش بی‌رویه شهرنشینی و زندگی ماشینی در اثر توزیع ناعادلانه ثروت امید به زندگی را از هر کسی می‌گیرد چه رسد به کارگران نگون‌بخت و تیره‌روز.
گزارش خبرنگار اورمو ايشچيلري مي افزايد كارگران گوني بافي اورميه كه ماه قبل مقابل استانداري آزربايجان غربي تحصن كرده بودند هنوز هم مشكلاتشان حل نشده است . مدیر کارخانه گونی‌بافی ارومیه می‌گوید: از تیرماه سال جاری تاکنون هیچ یک از کارگران این کارخانه حقوق و مزایای معوقه خود را دریافت نکردند همچنین از مزایای بیمه تامین اجتماعی نیز محروم شدند به طوری که هر یک از 60 کارگر این کارخانه سرپرست بیش از چهار نفر هستند ولی به خاطر وقوع رکود در کارخانه با مشکلات مالی شدید دست و پنجه نرم می‌کنند.
صمد پرتو بیان می‌کند: کارفرمای فعلی کارخانه به عبارتی خریدار آن درصدد تغییر کاربری این کارخانه و تبدیل آن به تالار عروسی است ولی در هیچ یک از صفحه‌های قانون اساسی، قانون کار و قانون خصوصی‌سازی به مجاز بودن خریداری یک واحد صنعتی توسط بخش خصوصی و تغییر کاربری آن اشاره  نشده است بلکه طبق قانون هیچ شخصی حق ندارد بعد از خریدن یک واحد صنعتی کارگران آن واحد را اخراج کرده و منافع شخصی خود را در اولویت امور قرار دهد.
وی که معتقد است پست سازمانی مدیریت کارخانه به خاطر تعطیلی کار معنایی ندارد، اشاره می‌کند: نه تنها در حال حاضر بلکه قبل از تعطیلی کارخانه نیز من فقط یک کارگر صرف تلقی می‌شدم و سمت مدیر کارخانه یک عنوان سازمانی بیش نیست چرا که هم اکنون به معنای واقعی کلمه از تامین قوت روازنه خود و خانواده خودم عاجز هستم.
پرتو تاکید می‌کند: تاکنون به شخص استاندار، معاونان ایشان، امام جمعه ارومیه و نمایندگان در مجلس شورای اسلامی بارها در ارتباط با وضعیت موجود و مشکلات خود نامه نوشتیم ولی اغلب مسئولان جواب نداند و برخی نیز  به طور صریح بر این عقیده پافشاری می‌کنند که به خاطر قرار گرفتن مدیریت این کارخانه در بخش خصوصی انجام هیچ اقدامی برای ممانعت از تغییر کاربری مقدور نیست.
این مسئول می‌گوید: بسیاری از کارگران این کارخانه بیش از 15 سال زیرپوشش خدمات سازمان تامین اجتماعی بودند و به طور مستمر ماهانه این سازمان را واریز کردند به همین خاطر سازمان مذکور نیز مکلف است که بیمه کارگران را تمدید کند ولی با امتناع از این اقدام، کارگران را از حق قانونی خود محروم کردند.
وی یادآور می‌شود: کمترین انتظاری که از مسئولان داریم این است که در ارتباط با تمدید بیمه کارگران دستورهای لازم و کافی بدهند ولی متاسفانه سازمان بیمه تامین اجتماعی به رای هیئت تشخیص و حل اختلاف اداره کار نیز تمکین نمی‌کند.
پیرو تهیه این گزارش به شنیدن درد و دل یکی از کارگران این کارخانه پرداخت تا شاید بغض بی‌صدای این کارگر گوش فلک را کر کند و در نهایت داد او را به دست مهرورزانی که قبای حکومت بر تن و اهرم قانون بردست دارند بگیرد.
این کارگر که خواست مشخصات شخصی‌اش فاش نشود، می‌گوید: در 9 ماه گذشته بارها برای درخواست رسیدگی به مشکلات جامعه کارگری به محل استانداری مراجعه کردیم ولی نه تنها تاکنون در راستای برطرف کردن مشکلات این کارخانه اقدام موثری صورت نگرفته است بلکه در ماه‌های اخیر نیز به طور جدی از ورود کارگران کارخانه به محل استانداری جلوگیری می‌‌شود.
وی تاکید می‌کند: کارفرما و مالک فعلی کارخانه با صراحت کامل در محل استانداری بیان کرده که کارخانه را برای تبدیل به تالار عروسی نه برای تولید و فعالیت صنعتی خریده است.
بیکاری در آذربایجان غربی بیداد می کند
نماینده مردم میاندوآب، تکاب و شاهین‌دِژ می گوید: متاسفانه بیکاری در آذربایجان غربی بیداد می‌کند به طوری که اگر واحدهای صنعتی به خاطر افزایش مخاطرات اقتصادی به تعطیلی کشیده شوند و کارگران را اخراج کنند به میزان بیکاری استان بیش از بیش افزوده شده به دنبال آن بحران بیکاری با دامنه وسیع گریبانگیر مردم استان می‌شود.
مهدی عیسی‌زاده تصریح می کند: آمارهایی که مراکز مختلف در ارتباط با نرخ بیکاری در استان ارائه می دهند به هیچ وجه قبول ندارم چرا که در مناطق مختلف استان به ویژه در حوزه انتخابیه من والدین حاضر هستند فرزندشان با وجود در دست داشتن مدارک معتبر دانشگاهی از جمله دکترا، فوق لیسانس و ... حتی در قبال دستمزد نازل به کار مشغول شوند چرا که به خاطر هم مرز بودن استان با سه کشور و شیوع مشاغل کاذب در آن سوی مرزها از گرفتار شدن فرزندان خود در دام‌های مختلف و آفت‌های اجتماعی ناشی از بیکاری به شدت بیمناک هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از اينكه به اين مطلب نظر مي دهيد متشكريم
ياشاسين آزربايجان