صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

فراخوان بنیاد میراث پاسارگاد برای نجات دریاچه ارومیه

اورمو ايشچيلري: بنیاد میراث پاسارگاد که گرداننده اصلی آن خانم شکوه میرزادگی می باشد که در اولین گردهمایی نجات دریاچه اورمیه در سال 2010فعالان آزربایجانی را ماموران حکومتی نامیده بود، امسال بدون هیچ اشاره ای به اعتراضات چند صد هزارنفری همین ماموران حکومتی و در ترس آشکار از عقب افتادن از قافله اعتراضات در چرخش 180درجه ای بیانیه ای به شرح زیر انتشار داده است که نشان می دهد ملت آزربایجان می تواند اراده خود را بر هر کسی تحمیل کند(دبیر سیاسی خبرگزاری اورمو ایشچیلری):
ضایعه ی مرگ ارومیه کمتر از انفجار یک بمب اتمی نخواهد بود
برای نجات میلیون ها گیاه و حیوان و انسان با ما همگام شوید
هموطنان گرامی
کارشناسان محیط زیست بين المللی، درياچه اروميه را به عنوان یکی از مهمترین زیست بوم های جهان می شناسند. اکنون دیگر مسلم است که این دریاچه، که دومین دریاچه ی شور جهان و بیستمین دریاچه ی بزرگ جهان به شمار می رود، و یکی از مهمترین تالاب های  ثبت شده ی جهانی در یونسکو است، روزهای آخر حیات خود را می گذراند
.
خطر نابودی دریاچه ی ارومیه حداقل بیش از ده  سال است که از سوی کارشناسان و کوشندگان محیط زیست و میراث طبیعی ایرانزمین به طور مداوم مطرح بوده و آن ها بارها این خطر را هشدار داده اند. ما نیز، در بنیاد میراث پاسارگاد، به عنوان اولین ان. جی. اوی بین المللی میراث فرهنگی و طبیعی ایرانزمین، فقط در چند سال گذشته ده ها گزارش و مطلب در این مورد منتشر کرده ایم که بیشترشان نقل شده از منابع رسمی و رسانه های وابسته به دولت بوده است و به استناد همین مطالب و نوشته ها و گزارشات کارشناسان مستقل در این زمینه،  به راحتی می توان گفت که مسئول همه ی بلاهایی که ظرف این ده پانزده سال اخیر بر سر ارومیه آمده، تنها حکومت اسلامی و دولت های وابسته به آن است. از طریق همین مطالب است که کاملا روشن می شود ادعاهای سازمان های دولتی ذیربط برای مقصر نشاندادن «خشکسالی»، و یا «تغییرات طبیعی سطح آب دریاچه» و مسایلی از این قبیل بیهوده و بهانه ای بیش نبوده و نیست.
و در عوض همه ی گزارش ها نشان می دهد که دریاچه ارومیه نیز چون بسیاری  از میراث های طبیعی و فرهنگی ایران، قربانی نادانی ها، سودجویی ها، و بی توجهی های عمدی حکومت اسلامی و به ويژه دولت فعلی است. دولتی که  سماجت اش در ساختن سدهای بی رویه، جاده های غیر اصولی، و پل ها و گذرگاه هایی که خطرناک بودنشان را کارشناسان از ابتدا پیش بینی کرده اند، نشانه ای روشن از زد و بندهای مالی، و منافعی سیاسی و یا مذهبی دارد. منافعی که تاکنون به بهای نابودی روزمره و مداوم داشته های ملی و بشری مردمان ایران تمام شده است.
به راستی اکنون کدام کارشناس زیست محیطی می تواند مدعی باشد که نابودی ارومیه  به خاطر خشکسالی و یا بی مهری طبیعت بوده است؛ وقتی که آمارهای رسمی سازمان آب آذربایجان غربی نشان می دهد که همیشه این دریاچه دوران های پر آبی و کم آبی و همچنین دوران های بالا رفتن و پایین آمدن درجه شوری داشته است. (مثلا یکی از بدترین کم آبی های چند دهه قبل در سال  1346 بوده است ـ یازده سال قبل از انقلاب ـ که درجه شوری آن 280 گرم در لیتر گزارش شده است. و با این که چند سالی هم طول کشیده اما دریاچه گرفتار هیچ بحران جدی نشده بود. همچنین همه ی گزارش های داخلی و بین المللی نشان می دهد که در دهه 60 وضعیت زیست بوم این دریاچه نسبت به تمامی عوامل اکولوژیکی کاملا متعادل بوده است.
و کدام کارشناسی می تواند احداث ده ها سد مخرنی و انحرافی در حوزه آبریز دریاچه، تخلیه میلیون ها تن خاک از دریاچه، و انباشتن سنگ در آن، برای احداث جاده و پل،  و ده ها عملیات کوچک و بزرگ ویرانگر دیگر  را فقط در چند سال اخیر، در نابودی این دریاچه بی اثر نداند؟

آخرین نشانه ی بی توجهی این حکومت، تصمیم اکثریت نمایندگان مجلس اسلامی و مخالفت آن ها با فوریت انجام پروژه ای است که امکان نجات این دریاچه را با خود دارد. این نمایندگان که همیشه حافظ منافع حکومت بوده اند و نه مردم،  با این مخالفت رای به بریدن آخرین رشته حیات آن داده اند و در واقع ثابت کرده اند که هیچ دلسوزی و دردی در این حکومت نه تنها  برای حفظ میراث های طبیعی و فرهنگی و داشته های ملی و بشری نیست، بلکه هیچ حس مسئولیتی نیز در آن ها برای سلامتی و بود و نبود مردمان این سرزمین نیز نیست.
اکنون براساس نظر کارشناسان، سرزمین ما در ارتباط با نابودی ارومیه رویاروی با فاجعه ای عظیم و انسانی است. فاجعه ای که با نابودی ارومیه در انتظار میلیون ها تن از مردمان ایران نشسته است.
به گفته و نوشته بهترین کوشندگان و کارشناسان محیط زیست، نابودی دریاچه ارومیه، به معنای نابودی میلیون ها پرنده و آبزی، حیوانات مختلف و گیاهان، ده ها پارک ثبت شده در میراث طبیعی جهانی یونسکو، از بین رفتن میلیون ها میلیون درآمد حاصله از ذخایر طبیعی، نابودی قطعی بخش اعظمی از کشاورزی ایران که در آذربایجان قرار دارد و نابودی ده ها روستا، و مهم تر از همه بیماری و مرگ و یا آواره و بی خانمان شدن میلیون ها تن از مردمان ایرانزمین است.
بدون تردید مرگ ارومیه یک سونامی انسانی برای سرزمین ما خواهد بود که اگر چه نیروی نابود کننده اش به سرعت یک بمب اتمی نیست اما ضایعاتش نمی تواند کمتر از آن باشد.
بنیاد میراث پاسارگاد، به این وسیله فراخوانی عمومی را برای نجات این دریاچه اعلام می دارد و ضمن تماس با سازمان های ذیربط جهانی از شما هموطنان گرامی، در هر کجای جهان که هستید نیز، تقاضا دارد که توان خود را در نجات این دریاچه به کار گرفته و با هر وسیله ی ممکن خبر این فاجعه را به گوش و چشم مردمان سرزمین هایی که در آن زندگی می کنید، رسانه ها، و سازمان های بین المللی برسانید . ما باور داریم که هنوز اندک وقتی برای نجات ارومیه باقی مانده است. و اگر از آن استفاده نکنیم شرمسار میلیون ها انسان، و شرمسار نسل های آینده ی ایرانزمین خواهیم بود.

با مهر و احترام
شکوه میرزادگی
از سوی بنیاد میراث پاسارگاد
25
اگوست 2011


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از اينكه به اين مطلب نظر مي دهيد متشكريم
ياشاسين آزربايجان