صفحات

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

اندر نحسي يا شگون سيزده- تحليلي بر تجمعات اعتراضي سيزده به در امسال

اورمو ايشچيلري : مقاله زيرتوسط يكي از فعالين ملي اورميه ارسال شده و حاوي نكات جالب توجهي مي باشد. نويسنده اين مقاله يكي از دست اندر كاران كارگري تجمع سيزده فروردين بوده و نام وي در هيئت تحريريه اورمو ايشچيلري محفوظ است . اورمو ايشچيلري معتقد است انتقاداتي كه در اين مقاله مطرح شده است را نبايستي منفي تلقي نمود ، انتقادات سازنده و صحيح ما را در پيمودن راهمان درآينده رهنمون خواهند بود.

اندر نحسي يا شگون سيزدهم فروردين امسال
همه بايستي توجه داشته باشيم كه خاطره قيام خرداد 85نبايستي فعالين حركت ملي و مشاهده گران تحركات سياسي آزربايجان را به اشتباه بياندازد و البته  تحركات اخير از نوع تجمعات اعتراضي سيزدهم فروردين تبريز و اورميه رانبايد با سنگ  خرداد 85سنجيد. اين اشتباهي است كه برآورد صحيح وزن سياسي حركت ملي آزربايجان در اين برهه از زمان را غيرممكن مي كند. 
بيداري ملي در آزربايجان در سال هاي فطرت و خاموشي  تنهاپس از حركات پيشه وري در سال 58با سلسله حركات خلق مسلمان تكاني  خورد وليكن فضاي سياسي و فكري ناشي از هيجانات اول انقلاب و كاريزماي آقاي خميني و تحركات و تبليغات كاريزماتيك رقيبان مركز گراي حاكميت جديد از قبيل سازمان مجاهدين خلق و انواع گروههاي چپ از يك طرف و تحركات گروههاي مسلح كردي در همسايگي آزربايجان و دست اندازي آنها به گوشه هايي از خاك آزربايجان فرصت به دست آمده از تحركات خلق مسلمان را نابود كرد. سال هاي جنگ نيز مزيد بر علت شد و بهترين و شجاع ترين فرزندان آزربايجان در جنگي كه به آنها كمترين ارتباط را داشت به هدر رفتند. تنها در سالهاي حاكميت رفسنجاني و خاتمي بود كه نسل قديم و جديد آزربايجان كلاههايشان را قاضي كردند و به قضاوت ديروز خود نشستند و به حافظه تاريخي خود فشارآورده و با مرور خاطرات تلخ و شيرين به محاسبه خويش مشغول شدند. امثال هيئت و زهتابي و فرزانه و محمد زاده و حصاري و ... هركدام به طريقي اندك اندك موجي از بيداري ملي در آزربايجان را شروع كردند. فروپاشي شوروي ، جنگ قره باغ و آنگاه تلويزيون هاي ماهواري ترك زبان و كشورهاي مستقل با هويت تركي و سرانجام اينترنت ، فرصت گران بهايي بود كه منابع و امكانات لازم را براي بيداري ، هويت خواهي و باور خود در اختيار ترك هاي ايران قرار داد. اشتباه ارگان هاي سنجش تحمل مردم كه از طرف سازمان هاي عقيدتي و اطلاعاتي هدايت مي شدند و انتشار آن مطلب معروف در روزنامه ايران انرژي ذخيره شده ساليان دراز را آزاد كرد. ميليون ها نفر در ده ها شهر هم از خانه هايشان و هم از درون دلتنگي هايشان بيرون آمدند و حيرت دولت ، مشاهده گران سياسي و اجتماعي و بيشتر از همه خود معترضين را برانگيختند. هيچكس تا آن روزنمي توانست چنين  خشم و نفرت به آسيميلاسيون  و عشق و شور به خاك و وطن و زبان را در آزربايجانيها حدس بزند (حتي  مردم آزربايجان ). همه آزربايجان را مريضي مي پنداشتند كه از دنيا دست كشيده و رو به قبله، خود را در دست تقدير رها كرده است . 
اكنون پس از پنج سال و تجربه دو سال سركوب جنبش سبزتوسط دولت و شرايط سهمگين اعتراضي خاورميانه و در ميانه انقلابات ضد ديكتاتوري و آزاديخواهانه ملل عرب از تونس تا بحرين ، نبايستي اشتباه كرد و انتظار داشت با اعلام تجمع چند گروه ناشناخته ، بدون دفتر و دستك و تنها به وسيله اينترنت بتوان موجي ميليوني در آزربايجان پديد آورد. دولت و نهاد هاي امنيتي و نظامي با صرف هزينه هاي سرسام آور و بسيج بي اندازه امكانات ، چنان جو امنيتي بوجود آورده اند كه هر نوع تجمعي مي تواند هزينه هاي بسياري داشته باشد. جنبش سبز تنها در هفته اول اعتراضات خرداد (انتخابات گذشته رياست جمهوري ) توانست در شهر تهران (كه به تنهايي بيش از آزربايجان جمعيت دارد ) اعتراضي همسنگ با اعتراض خرداد 85آزربايجان را بوجود آورد و پس از آن هرگز،عليرغم قدرت رسانه اي وحشتناك خود (و شبكه حزبي خود كه بر خلاف شبكه حزبي آزربايجان حضور فيزيكي و عملياتي داشت و سال ها از امكانات دولتي بهره گرفته بود )نتوانست تجمع و اعتراض وسيع جمعيتي بوجود آورد، ولي در مقام مقايسه حركت ملي آزربايجان تنها باامكان محدود فيزيكي موجود خود يعني بازيهاي فوتبال و فضاي ورزشي تراكتور تبريز( و واليبال اورميه) با فراخوان اينترنتي احزاب و تشكيلات مجازي خود (كه نه تنها امكانات ديداري و شنيداري سبزها  بلكه هيچ تجربه حكومتي و امكانات فيزيكي ملموس را نداشتند ) با چند فراخوان و چند وب گاه غير تخصصي  توانست در تبريز ، اورميه ، قوشاچاي و سايين قالا چنان جو هيجاني و ملي را بوجود آورد كه هزاران نيروي انتظامي و امنيتي استان هاي آزربايجان و حتي استان هاي همجوار را معطل خود كند. حجم و بار اعتراضي و تبليغات تجمع اعتراضي سيزده امسال چنان بود كه راديو فردا ، دويچه وله ، يورو نيوز، ترند ، اخبار روز ، سحام نيوز ، جرس و حتي صداي آمريكا و بالاترين و ديگران را (كه در تحركات قبل از اين خاموشي اختيار كرده بودند )، مجبورشدند اخبارآن را منعكس كنند. روي كلمه اجبار و مجبوريت تاكيد مي كنم زيرا به معناي واقعي كلمه ، اگر مجبور نمي شدند هيچگاه به انتشار اخبار نمي پرداختند. اين نشان دهنده وسعت ، حجم و بخصوص عمق اعتراضات در جامعه آزربايجاني است . 
از طرف ديگر در مقام تنقيد از خود بايد گفت برخي منيت ها و تحركات اضافي از قبيل اعلام محل دوم و ساعت متفاوت براي تجمع روز سيزده  به تجمع موتورهاي حركتي جنبش يعني فعالين حركت ملي بخصوص در اورميه ضربه وارد كرد. از طرف ديگر ترديد و دودلي عجيبي كه بر تلويزيون ملي آزربايجان جنوبي ( گوناز تي وي )حاكم شد و حداقل من از درك آن عاجز هستم ، بسياري را سردر گم كرد. ابتدا مديران اين تلوزيون به محل و ساعت اعتراضات شك كردند ، سپس در اشتباهي فاخش با تعريف و تمجيد عجيب و غريب خود از گروه دوم (موسوم به كميته هماهنگي حمايت از درياچه اورميه ) موقعيت گروه اول يعني گروه مبدع حركات اعتراضي را ضعيف كردند و سپس درست شب قبل از سيزده به موضوع  قتل عام آزربايجاني ها  توسط ارامنه پرداختند بدون حتي يك يادآوري براي تجمع روز بعد . اين مساوي بود با از دست رفتن تنها فرصت ديداري و شنيداري براي تجمع حداكثري ، روز سيزدهم  نيز هيچ برنامه فوق العاده و زنده هم گام با اعتراضات تدارك ديده نشد، متاسفانه سهل انگاري به اينجا هم ختم نشد و اخبار گوناذ تي وي در شب اعتراضات  نيز نتوانست انتظارات را برآورد كند و طبق معمول يك روز عقب تر از روز بود. برنامه زنده بعد از اخبار هم ضعيف تر از حد انتظار از آب در آمد. سايت خبري گوناذ تي وي نيز تا اين ساعت كه اين مقاله نوشته مي شود يعني يك روز بعد از تجمعات اعتراضي سيزده با كمال تعجب به روز نشده است . من به عنوان يك فعال و كسي كه حد اقل قسمتي از مشكلات را لمس و به دوش ناتوان خود كشيده ام نه مي توانم تعجب خود را از اين امر پنهان كنم و نه مي خواهم با سكوت خود سهه بر اشتباهات اين عزيزان بگذارم . اين در حالي است كه ما با كارنامه درخشان گوناذ تي وي در اعتراضات خردد85به خوبي آشنا هستيم .همه اينها و برخي مطالب ديگر كه نيازي به طرح آن در افواه عموم نمي بينم دست به دست هم دادند كه آنچه كه انتظار آن مي رفت بوقوع نپيوندد.تجمع امسال در ميان جمعيت بسيارزيادي كه فراتر از برآوردهاي اوليه ما بود ، بايستي خيلي بيشتر از اينها صدا مي كرد و اين مي توانست در موقعيت كنوني كمك بسيار بزرگي در كشيدن مسئله به داخل مردم و طنين جهاني مسائل ملي و محيط زيستي ازربايجان در جهان باشد . با اين اوصاف حركات اعتراضي سيزده توانست وزن كشي سياسي ازربايجان در مقابل جريانات مركز محور را به نفع حركت ملي آزربايجان جابجا كند و انعكاس مطلوب ملي و جهاني داشته باشد. 
در انتها از همه مردم ، فعالين ؛ سايت هاي خبري و زحمت كشان اين تجمعات  و خبرگزاري اورموايشچيلري كه اين فرصت را ايجاد نمود كه بي پرده و مستقيم نظرات خود و دوستانم را منعكس كنم  به عنوان يك همشهري و هم وطن و يك فعال سياسي و مدني تشكر مي كنم.
يكشنبه -چهارده فروردين 90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از اينكه به اين مطلب نظر مي دهيد متشكريم
ياشاسين آزربايجان