صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

آذربایجان جنوبی با جهنم نمک و سونامی مرگی که ارمغان فاشیستها می باشد، رودررو مانده است! فرزاد صمدلی

اورمو ايشچيلري : سوسک خطاب شدن ملت آذربایجان و ارایه یازده تئوری خفت بار در روزنامه ایران برای امحای نسل ملت آذربایجان، امروزه بیش از همه در فاز زیست محیطی و در قالب خشکانیده شدن دریاچه اورمیه، خشکانیده شدن تالاب انزلی، آلودگی شدید دریای خزر، آلودگی شدید رود ارس، پاشیده شدن غبار مسموم کارخانجات صنعتی در انگوران زنجان، مس سونگون، آلودگی حومه شهرهای مراغه و تیکان تپه، کاهش سریع وسعت مراتع در سراسر آذربایجان، انهدام تدریجی مناطق جنگلی بخصوص در ارسباران، آلودگی شدید هوای تبریز، اراک،... براحتی می توان مشاهده کرد.

نقل یک خاطره:
 مکان: اردبیل- چهارراه سرچشمه
زمان: ششم خرداد سال 1385- حوالی عصر
به رغم برگزاری تظاهرات دولتی در محکومیت فرمایشی روزنامه ایران و تهدید اهالی شهر از سوی لباس شخصیها، هویت طلبان شهر با هدایت عباس لسانی موج موج وارد خیابانها شده اند و با مشتهای گره کرده و قدمهای استوار، د ر حال  پیمودن مسیر تظاهرات و محکوم کردن فاشیزم و آپارتاید در ایران و به ویژه اقدام روزنامه رسمی دولت در سوسک خطاب کردن عموم تورکها و بالاخص ملت تورک آذربایجان هستند. در همین هنگام یکی از فعالین درمیان ازدحام جمعیت متوجه کودک ده- یازده ساله ای می شود که با تمام قوایش علیه شوونیزم فریاد می زند.
نزدیکش می شود و با صورتی نگران به وی می گوید:
-    جانیم، سن ندن بورایا گلیبسن. بیلمیرسن بوراسی چوخ خطرلیدیر. سنین یاشین هله چوخ آزدیر. منجه سنه هر ندن اول، درس اوخوماق، گزمک، دولانماق و بئله جه دونیادا غمسیز غمسیز یاشاماق لازیمدیر. گئت ائوه جانیم- جیگریم. سنه ده بیر گون بو خیابانلاردا نوبت چاتار!
-          یوخ عمی جان. بئله دئمه سن آلله. بو ناموس مسئله سیدیر. من گلمه دن قاباق شهادت غسلی ائله میشم!
جمعیت موج می زند و این کودک را از فعال هویت طلب مذکور جدا میکند.

آنچه که خواندید حکایتی واقعی از قیام اردبیل علیه حکومت آپارتاید در بهار سال 1385 است. همان سالی که تقریبا اهالی سراسر آذربایجان، بخصوص در شهرهای اورمیه، سولدوز، مشکین شهر، تبریز، اردبیل، کلیبر، اهر، زنجان و... به پا خاستند.
در این سلسله قیامهای ضد فاشیستی دهها تن شهید، صدها نفر مجروح، و هزاران جوان و نوجوان اسیر زندانهای مخوف آپارتاید شدند. چه جوانانی که همچون وحید داورپناه چشمهای خود را فدای آذربایجان نمودند، چه مادرانی که همچون سیاره رشت بری قلبشان را برای آذربایجان هدیه دادند و چه جوانانی که همانند بهزاد صبوحی نژاد جنازه شکنجه شده اشان در شاه گولی تبریز یافت شد.
در حال حاضر نیزدهها تن از بهترین فرزندان ستارخان، از جمله سعید متین پور، سعید مغانلی، سعید نعیمی، آیدین مغانلی،... در زندانهای اپارتاید در اسارت به سر می برند.
آنچه که آنروز ملت آذربایجان را وارد خیابانها نمود، مسئله دفاع از ناموس وطن و نیز مبارزه با رژیم و سیستمی بود که آذربایجان را کاردی در پهلوی ایران می دانست و می داند.
سوسک خطاب شدن ملت آذربایجان و ارایه یازده تئوری خفت بار در روزنامه ایران برای امحای نسل ملت آذربایجان، امروزه بیش از همه در فاز زیست محیطی و در قالب خشکانیده شدن دریاچه اورمیه، خشکانیده شدن تالاب انزلی، آلودگی شدید دریای خزر، آلودگی شدید رود ارس، پاشیده شدن غبار مسموم کارخانجات صنعتی در انگوران زنجان، مس سونگون، آلودگی حومه شهرهای مراغه و تیکان تپه، کاهش سریع وسعت مراتع در سراسر آذربایجان، انهدام تدریجی مناطق جنگلی بخصوص در ارسباران، آلودگی شدید هوای تبریز، اراک،... براحتی می توان مشاهده کرد.
آنچه که در شرف وقوع است طبیعت کشی بسیار مهلکی است که تمام آذربایجان را هدف گرفته و به مراتب کشنده تر و خطرناکتر از نسل کشی است. هدف انهدام تمامی آذربایجان است.
خشکانیده شدن دریاچه اورمیه یک سناریوی از پیش طراحی شده برای محو آذربایجان جنوبی است. آذربایجانی که به مرحله بسیار حساسی از بیداری ملی و هوشیاری اجتماعی رسیده و می تواند با حرکت بسوی آرمانهای ملی خود نه تنها تاریخ ایران بلکه خاورمیانه و جهان را تغییر دهد.

همین امر سبب شده تا دست کم از دو دهه قبل، تلاش خزنده ای از سوی فاشیستهای داخلی و مشابه بین المللی آنها در راستای فلج کردن آذربایجان جنوبی به عمل اید. آنها متوجه شده اند که هیچ چیز جلودار ملت پر توان، جسور، بیدار و اینده نگر آذربایجان نیست. به زعم آنها ویران کردن خانه آذربایجان تنها راه مهار ملت آذربایجان است.
یک دانش آموز دبیرستانی هم می داند که ریختن سنگ و خاک در آب دریاچه اورمیه و ایجاد جاده بر روی این دریاچه جهت احداث پل چقدر احمقانه و ابلهانه می باشد، از سوی دیگر یک دانشجوی سال اول مدیریت آب و آبخیزداری بخوبی می داند که بنای سدهای غیر کارشناسانه چه بلائی می تواند سر یک حوضچه آبریز بیاورد، همچنین یک دانشجوی پزشکی می داند که وارد شدن ذرات نمک در آب و خاک و باد چه تاثیر کشنده ای در حیات طبیعی دارد و نهایت اینکه یک چوپان هم می داند که اگر آب سدها باز شود، رودهای خروشان منطقه قادرند دریاچه اورمیه را مجددا پر آب کنند.
اما چرا همه آنچه را که دیگران در سطح اطلاعات عمومی می دانند حکومت تهران نمی داند؟!
حتما می داند. ممکن نیست که نداند. مسئله مسئله ارسال فضا پیما به ماه و مریخ نیست، مسئله بسیار ساده است.
 شیر آب را باز کنید تا آب جاری شود.
آتا سؤزو:
یاتانی راحات اویاتماق اولار، اؤزونو یوخویا وورانی هئچ اویاتماق اولماز!
فاجعه ای که در آذربایجان جنوبی در حال کلید خوردن است قبلا در دریاچه های آرال در حد فاصل اوزبکیستان و قازاقیستان و نیز لوپنور در تورکستان شرقی از سوی دو رژیم دیکتاتوری شوروی و چین تجروبه شده است. نتایج کشنده این فجایع تکان دهنده می باشد.
اما با توجه به اینکه شمال غرب ایران از  پرجمعیت ترین و حاصلخیزترین مناطق این کشور محسوب می شود و نیز باتوجه به اینکه در بستر دریاچه اورمیه 10 میلیارد تن نمک همچون بمب اتمی ساعتی ای منتظر انفجار می باشد، نتایج خشک شدن دریاچه اورمیه فوق فاجعه خواهد بود.
میزان بی اعتنائی حکومت ایران را طی 15 سال به این فاجعه زیست محیطی براحتی می توان مشاهده کرد.
 در دو تجمعات مردمی سیزده فرودینهای گذشته هزاران تن به دفاع از دریاچه اورمیه پرداختند. رفتار دولت ایران با مدافعان محیط زیست آذربایجان و بخصوص دریاچه اورمیه همانند رفتار یک زندانبان با زندانی بود.
چرا آن همه طومار و نامه و تجمع اعتراض آمیز داخلی و خارجی نادیده گرفته شده است. چرا هرچه می گویند فقط باد هواست و هیچ اقدامی در مقام عمل مشاهده نمیشود؟!
از طرفی دیگر جملات اخیر و فاشیستی نمایندگان بجنورد و فارسان نیز در حین رد طرح دو فوریت لایحه دریاچه اورمیه انعکاس افکار فاشیستی این جماعت و آن حکومت در بریدن شاهرگ حیات آذربایجان می باشد.
یقین داشته باشیم که مرکز، هیچ کاری نخواهد کرد. چرا که شوونیزم به رغم همه ادعاهای دهن پرکن ناسیونالیستی و ایران محورش، منتظر مرگ بیمار بدحال دریاچه اورمیه، انتشار نمک و برپائی مجلس ترحیم و تعزیه و به اصطلاح "فدایت شوم" برای آذربایجان است.
ای آنهایی که می گفتید "اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم".... کجائید؟!
ای آنهایی که مزورانه آذربایجان غربی را سرزمین اکراد می دانید، چرا حتی یک جمله از شما در خصوص نجات دریاچه اورمیه شنیده نشده است!
ای آنانیکه خود را سبز می دانید و جنبشتان را راس اصلاح طلبی ایران... بفرمائید که چرا خاموشید؟!
به نظر می رسد که فاشیزم به آخر خط رسیده و همچون زنگی مستی تیغ در دست گرفته و بر روی دریاچه اورمیه و در واقع شاهرگ حیات آذربایجان قرار داده است. فراموش نکنیم که این فاشیزم، هم حکومتی است و هم غیر حکومتی.  
در این منطقه نزدیک به چهل سد و بند یا احداث شده یا در شرف احداث است. حقیقتا آنچه که در حوضه ابریز دریاچه اورمیه در حال وقوع است توطئه ای جنون آمیز برای نابودی آذربایجان است. این کار به مانند فرو کردن نیزه از درون شکم، برای کشتن فردی است که در پشت وی قرار دارد.
از هم اکنون باران نمک در بخشهای شرقی و جنوب شرقی دریاچه اورمیه شروع شده و برخی از روستاهای مجاور دریاچه، در معرض غبار مرگ و کوچ اجباری قرار گرفته اند. بر اساس گفته های مسئولین رسمی،  60 درصد دریاچه ای که روزی یکی از زیباترین مناطق جهان بود و در لیست مناطق حفاظت شده بین المللی قرار دارد بصورت باورنکردنی ای خشک شده است. باغها و اراضی کشاورزی خشک شده و اب شرب منطقه بتدریج در حال شور شدن است. آرتیمیای دریاچه ناپدید شده و هیچ حیوان و پرنده بومی و یا مهاجری قابل مشاهده نیست. حتی می توان مسافت بین جزیره ها را با اتومبیل و بر روی جهنمی از نمک پیمود. این سرنوشت تمامی آذربایجان طی چند دهه است.
هرگز و هرگز و هرگز نمی توان لحظه ای سکوت کرد.
رسما بصورت وقیحانه ای مدعی هستند که خشکسالی و یا تغییرات اقلیمی سبب این فاجعه شده است. این در حالی است که دریاچه های خواهر دریاچه اورمیه یعنی گویجه گول در ارمنستان و وان در تورکیه که از نظر جغرافیائی هم اقلیم یکدیگرند شاداب و پرابند.
سکوت در چنینی شرایطی، از جانب هرکس که باشد ذره ای توجیه ندارد و بصورت قطع مساوی با خیانت است.
شاید بتوان گفت که آذربایجان در طول حیات خود اکنون با بدترین، خطرناکترین و مهلکترین فاجعه خود روبرو شده است.
شاید بتوان گفت که در طول زمان، ناموس وطن تا این حد تحت مخاطره قرار نگرفته بود.
شاید بتوان گفت که طی اعصار گذشته آذربایجان تا به این حد نیازمند کمک اضطراری نبوده است.
شاید بتوان گفت که تقویم آذربایجان، هرگز شاهد توطئه وحشتناکی چون امروز نبوده است.
سکون و سکوت حاکم بر جامعه را با قدرت و قوت فرو بشکنیم.
هنوز دیر نشده است.
تسلیم تبلیغات فاشیتها نشویم.
اگر قلبها، قلمها و قدمهای خود را متحد کنیم می توانیم مجددا دریاچه اورمیه، این چشم زیبای آذربایجان را از خطر کور شدن نجات دهیم.

آذربایجان، منیم باختسیز آنام اوی...

آذربایجان هامیمیزی وظیفه باشینا چاغیریر.

گلین یولا چیخمادان قاباق، شهادت غسلی ائدک!

آذربایجان، منیم باختسیز آنام اوی...

آذربایجان هامیمیزی وظیفه باشینا چاغیریر.

گلین یولا چیخمادان قاباق، شهادت غسلی ائدک!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از اينكه به اين مطلب نظر مي دهيد متشكريم
ياشاسين آزربايجان